لبخند بزن...فردا روز بدتریه!!!
(وقت چرون 2)
تاريخ : شنبه 14 مرداد 1391برچسب:مطلب,طنز,جالی,خنده دار,باحال,مطلب طنز,جک,لطیفه, | نویسنده : Arash6113

 Funny 

 

تو جاده پلیس جلو یه ماشین رو می گیره و میگه چون از صبح اولین کسی هستی که کمربند ایمنی بستی برنده ۱۰۰ هزار تومن پول شدی. حالا می خوای باهاش چیکار کنی؟ مرد می گه: می رم گواهینامه می گیرم . زنش سریع می گه: جناب سروان این وقتی اکس می زنه پرت و پلا می گه. بچشون از اون پشت می گه: بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟

یه صدا از صندوق عقب می یاد: از مرز رد شدیم
***

معلم: جامد چیست ؟
دانش آموز: مگه خودتون نمیدونید؟
معلم: چرا میدانم
دانش آموز: پس چرا وقت کلاس رو میگیری؟

***

 

یکی بود یکی نبود

غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیـــــچ کس نبود)

در آبادی کوچکی مردمی زندگی می کردند 

حالا می فهمم،

ما با قصه خواب نمی رفتیم.

همون اول هنگ می کردیم! 

 

***
یارو نه درس خونده ؛ نه شغلی داره ؛ نه ماشینی! خلاصه هیچی نداره؛ ازش میپرسی ازدواج کردی ؟
با اعتماد به نفس میگه هنوز دم به تله ندادم ! 
آخه لامصب تو خودت تله ای !

                                                             





ادامه مطلب...
تاريخ : شنبه 14 مرداد 1391برچسب:مطلب,طنز,جالی,خنده دار,باحال,مطلب طنز, | نویسنده : Arash6113

 

نماز بابام

 بابام داشت نماز ميخوند ، منم داشتم اهنگ گوش ميدادم ، ديدم وسط نماز بلند گفت الله اكبر فكر كردم شايد صداي موزيك زياده ، يكم كمش كردم ، يك دقيقه بعد دوباره گفت الله اكبر" فكر كردم شايد بازم حواسشو پرت ميكنه ، كلاً موزيك و قطع كردم ، نمازش كه تموم شد، ميگم چرا اينقدر الله اكبر , الله اكبر ميکني،؟ ميگه منظورم اينه از اين آهنگ خوشم نمياد ، بزن تِراكِ بعدى! من :|



تاريخ : شنبه 14 مرداد 1391برچسب:مطلب,طنز,جالی,خنده دار,باحال,مطلب طنز, | نویسنده : Arash6113
سفره عقد 
زن :عزیزم امید وارم همیشه عاشق بمانیم وشمع زندگیمان نورانی باشد. 
مرد: عزیزم کی نوبت کیک می شه؟ 

روز زن
زن:عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوس کافیه 
مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم اشپزی تو عالیه عزیزم (شام چی داریم؟) 

روز مرد 
زن :وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم. 
مرد:حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی می یاد) 

روز بعد از تولد بچه 
زن:وای مامانی بازم گرسنه هستی , (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی) 
مرد: با دهان پر(نه عزیزم ندیدم , راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه است) 

چهل سال بعد
زن :عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم 
مرد :یعنی دیگه کیک نخوریم 

دو ثانیه قبل از مرگ 
زن :عزیزم همیشه دوستت داشتم 
مرد: گشنمه 

وصیت نامه

زن: کاش مجال بیشتری بود تا درمیان عزیزانم می بودم ونثارشان می کردم تمام زندگی ام را!! 
مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید

اون دنیا
زن : خطاب به فرشته ی مسئول :خواهش می کنم ما را از هم جدانکنید , نه نه عزیزم , خدایا به خاطر من(((وسر انجام موافقت می شه مرد از جهنم بره بهشت))) 
مرد :خطاب به دربان جهنم: حالا تو بهشت شام چی میدن


اسلایدر

خرید شارژ

خرید فیلم

خرید سریال